تشویق:
تشویق یکی از ابزار مهم تربیت است که مربی می تواند از آن بهره گیرد و کودک را به کارهای نیک علاقه مند سازد. کودک در سایه تشویق، از بسیاری از خواسته های خود چشم می پوشد و به
راهی که مورد نظر مربی است، قدم می گذارد.
تشویق به معنای به شوق آوردن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن است.
نیاز به تشویق از تمایلات فطری هر انسان است که تا پایان عمر در او باقی می ماند. این خطاست که تصور کنیم شخص از آن جهت که بزرگ شده است و خوب و بد را می فهمد، احتیاج به تشویق ندارد، زیرا بسیاری از تلاشها و رقابتهای بزرگسالان به منظور به دست آوردن تشویق و تحسین دیگران است.
تشویق یکی از ابزار مهم تربیت است که مربی می تواند از آن بهره گیرد و کودک را به کارهای نیک علاقه مند سازد. کودک در سایه تشویق، از بسیاری از خواسته های خود چشم می پوشد و به
راهی که مورد نظر مربی است، قدم می گذارد.
تشویق به معنای به شوق آوردن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن است.
نیاز به تشویق از تمایلات فطری هر انسان است که تا پایان عمر در او باقی می ماند. این خطاست که تصور کنیم شخص از آن جهت که بزرگ شده است و خوب و بد را می فهمد، احتیاج به تشویق ندارد، زیرا بسیاری از تلاشها و رقابتهای بزرگسالان به منظور به دست آوردن تشویق و تحسین دیگران است.
شیوه تشویق:
تشویق گاهی زبانی است که مربی با دلجویی و بیان جملات محبت آمیز، رفتار و گفتار کودک را مورد تشویق قرار می دهد و او را به کار و راهش دلگرم و امیدوار می کند و گاهی عملی که مربی با به آغوش گرفتن کودک و نوازش او و نگاه توأم با لبخند و خرید شکلات، اسباب بازی، لباس و گردش او را به خاطر عملی که انجام داده است، می ستاید.
نکته لازم به تذکر این است که در نوع و شیوه تشویق باید سن و درک کودک را مورد توجه قرار داد و تشویق را به موازات نوع عمل و درک او تغییر داد. به عنوان مثال یک کودک 3 ـ 4 ساله بهترین تشویق برای او، یک شکلات است و برای یک نوجوان 14 ـ 15 ساله، یک گردش علمی و دیدار از موزه ها و شخصیتهای اجتماعی ارزنده ترین تشویق است.
آثار تشویق:
1ـ تشویق، خستگی و نومیدی را از کودک دور می سازد و او را نسبت به هدف و راهی که انتخاب کرده است، امیدوار می سازد.
2ـ کودک با تحسین و تشویق، در صدد اصلاح ناسازگاریها و نقاط منفی اخلاقی خود برمی آید و بسیاری از شیوه های غلط رفتاری خود را اصلاح می کند.
3ـ تحسین رفتار و گفتار کودک باعث می شود که در سر دو راهیها سرگردان نشود و در کاری که انجام می دهد، کوشاتر و جدی تر باشد.
تشویق گاهی زبانی است که مربی با دلجویی و بیان جملات محبت آمیز، رفتار و گفتار کودک را مورد تشویق قرار می دهد و او را به کار و راهش دلگرم و امیدوار می کند و گاهی عملی که مربی با به آغوش گرفتن کودک و نوازش او و نگاه توأم با لبخند و خرید شکلات، اسباب بازی، لباس و گردش او را به خاطر عملی که انجام داده است، می ستاید.
نکته لازم به تذکر این است که در نوع و شیوه تشویق باید سن و درک کودک را مورد توجه قرار داد و تشویق را به موازات نوع عمل و درک او تغییر داد. به عنوان مثال یک کودک 3 ـ 4 ساله بهترین تشویق برای او، یک شکلات است و برای یک نوجوان 14 ـ 15 ساله، یک گردش علمی و دیدار از موزه ها و شخصیتهای اجتماعی ارزنده ترین تشویق است.
آثار تشویق:
1ـ تشویق، خستگی و نومیدی را از کودک دور می سازد و او را نسبت به هدف و راهی که انتخاب کرده است، امیدوار می سازد.
2ـ کودک با تحسین و تشویق، در صدد اصلاح ناسازگاریها و نقاط منفی اخلاقی خود برمی آید و بسیاری از شیوه های غلط رفتاری خود را اصلاح می کند.
3ـ تحسین رفتار و گفتار کودک باعث می شود که در سر دو راهیها سرگردان نشود و در کاری که انجام می دهد، کوشاتر و جدی تر باشد.
نکاتی پیرامون تشویق:
1ـ هنگام تشویق، کودک باید بفهمد که به چه جهت مورد تحسین قرار گرفته است.
2ـ تشویق باید هر چند وقت یک بار و در برابر کارهای برجسته کودک باشد، نه به صورت همیشگی و برای هر کاری؛ زیرا در این صورت، تشویق تأثیر خود را از دست خواهد داد.
3ـ تشویق نباید از حد اعتدال تجاوز کند، زیرا ممکن است کودک را به خودبینی و خودستایی گرفتار کند.
4ـ تشویق نباید شکل رشوه به خود بگیرد، که در این صورت اثر مثبت و سازنده نخواهد داشت.
5ـ باید عمل یا اخلاق نیک کودک را تحسین کرد نه خود او را. او باید بفهمد که کارش ارزش دارد و او جدای از کارش ارزنده نیست.
جایگاه تنبیه در تربیت:
تنبیه به معنای بیدار کردن و آگاه کردن کسی بر امری است. از این رو تنبیه همیشه به صورت کتک زدن، ملامت کردن و اعمال فشار نیست، بلکه این هدف (آگاه کردن شخص) ممکن است با نصیحت، ارشاد و موعظه حاصل شود و او متوجه خطای خود بشود. پس تنبیه به خاطر هدایت است نه فرو نشاندن خشم مربی.
در نظام تربیتی اسلام اصل تنبیه به عنوان عاملی بازدارنده، پذیرفته شده است زیرا جامعه و مردمی که در برابر اعمال و رفتار خود کنترلی نبینند و با نصیحت و گاه اعمال فشار و کیفر محدود نگردد، طغیان خواهند کرد.
1ـ هنگام تشویق، کودک باید بفهمد که به چه جهت مورد تحسین قرار گرفته است.
2ـ تشویق باید هر چند وقت یک بار و در برابر کارهای برجسته کودک باشد، نه به صورت همیشگی و برای هر کاری؛ زیرا در این صورت، تشویق تأثیر خود را از دست خواهد داد.
3ـ تشویق نباید از حد اعتدال تجاوز کند، زیرا ممکن است کودک را به خودبینی و خودستایی گرفتار کند.
4ـ تشویق نباید شکل رشوه به خود بگیرد، که در این صورت اثر مثبت و سازنده نخواهد داشت.
5ـ باید عمل یا اخلاق نیک کودک را تحسین کرد نه خود او را. او باید بفهمد که کارش ارزش دارد و او جدای از کارش ارزنده نیست.
جایگاه تنبیه در تربیت:
تنبیه به معنای بیدار کردن و آگاه کردن کسی بر امری است. از این رو تنبیه همیشه به صورت کتک زدن، ملامت کردن و اعمال فشار نیست، بلکه این هدف (آگاه کردن شخص) ممکن است با نصیحت، ارشاد و موعظه حاصل شود و او متوجه خطای خود بشود. پس تنبیه به خاطر هدایت است نه فرو نشاندن خشم مربی.
در نظام تربیتی اسلام اصل تنبیه به عنوان عاملی بازدارنده، پذیرفته شده است زیرا جامعه و مردمی که در برابر اعمال و رفتار خود کنترلی نبینند و با نصیحت و گاه اعمال فشار و کیفر محدود نگردد، طغیان خواهند کرد.
شیوه تنبیه:
شیوه عاطفی بهترین و موفقترین شیوه های تربیتی است. کودک باید با مفهوم جملاتی از قبیل «دوست دارم و دوست ندارم» والدین آشنا شود و آثار مطلوب و نامطلوب آن را دریابد. تخلفات کودک باید با چهره ناراضی والدین روبه رو شود و از برخورد مربیان خود راه و روش صحیح و مورد نظر آنها را پیدا کند. او باید همیشه مورد مهرورزی و خوشرفتاری والدین قرار گیرد تا نصیحتهای آنها را مانند تابلویی در مقابل خود تجسم کند.
گاه پیش می آید که رفتار خلاف کودک با پند و اندرز اصلاح نمی شود و در شیوه رفتاری خود تغییری نمی دهد. در این صورت والدین با استفاده از روشهای مناسب با توجه به نوع و زمان جرم به بازداشتن و تنبیه بدنی او با شرایطی اقدام کنند. مربی اگر ناچار از تنبیه بدنی شد، کافی است ضربه ای به باسن یا پشت دست کودک بزند و در مواردی که تخلفش بزرگتر و سنگین تر باشد تنبیه شدیدتری را اعمال کند.
تنبیه بدنی به عنوان یک عامل بازدارنده ـ در صورت عدم کارآیی دیگر ابزار تربیتی ـ به حساب می آید و چندان سازنده نیست؛ زیرا کودک ممکن است از ترس کتک، به ظاهر مرتکب خلاف نشود، اما عادت زشت خود را از دست ندهد.
امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
«اِنَّ العاقِلُ یَتَّعِظُ بِالاَدَبِ وَ البَهائِمُ لا یَتَّعِظُ الاّ بِالضّربِ»(2)
خردمند، با ادب پند می آموزد و حیوانات با کتک و زدن تربیت می شوند.
تنبیه کودک در سخن امام صادق علیه السلام:
با توجه به مطالبی که گذشت و با عنایت به اینکه سراسر وجود کودک سرشار از عاطفه است و بسیاری از رفتار و گفتارهای خود را بر اساس برخوردهای عاطفی والدین خویش قرار می دهد؛ امامان علیهم السلام در بیان شیوه های تربیتی بویژه در مورد کودکان، مربیان را به استفاده از این شیوه تشویق کرده اند.
مربیانی که با فرزندان خود با خوشرفتاری و محبت برخورد می کنند، می توانند از «قهرکردن» با کودک به عنوان یک وسیله اصلاحی بهره برداری کنند.
فردی خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شد و از فرزندش شکایت کرد. امام(ع) در پاسخ او فرمود:
«لا تَضْرِبْهُ وَاهْجُرْهُ و لا تُطِلْهُ»(3)
او را نزن، با او قهر کن ولی این قهر را طولانی نکن.
نکات مهم در تنبیه کودک:
1ـ در تنبیه، پدر و مادر با هم اقدام نکنند، اگر یکی طفل را تنبیه کرد، دیگری به عنوان پشتوانه روحی او باقی بماند.
2ـ پیش از تنبیه باید ریشه تخلف را کشف کرد و سپس به رفع آن اقدام نمود.
3ـ تنبیه به عنوان آخرین ابزار تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
4ـ باید عمل کودک را تنبیه کرد، نه شخصیت و تمام وجود او را.
5ـ تنبیه با جرم و خطای کودک متناسب باشد.
6ـ تنبیه چند جانبه نباشد؛ یعنی به این صورت نباشد که طفل هم کتک بخورد، هم سرزنش شود و هم مورد تمسخر قرار گیرد.
شیوه عاطفی بهترین و موفقترین شیوه های تربیتی است. کودک باید با مفهوم جملاتی از قبیل «دوست دارم و دوست ندارم» والدین آشنا شود و آثار مطلوب و نامطلوب آن را دریابد. تخلفات کودک باید با چهره ناراضی والدین روبه رو شود و از برخورد مربیان خود راه و روش صحیح و مورد نظر آنها را پیدا کند. او باید همیشه مورد مهرورزی و خوشرفتاری والدین قرار گیرد تا نصیحتهای آنها را مانند تابلویی در مقابل خود تجسم کند.
گاه پیش می آید که رفتار خلاف کودک با پند و اندرز اصلاح نمی شود و در شیوه رفتاری خود تغییری نمی دهد. در این صورت والدین با استفاده از روشهای مناسب با توجه به نوع و زمان جرم به بازداشتن و تنبیه بدنی او با شرایطی اقدام کنند. مربی اگر ناچار از تنبیه بدنی شد، کافی است ضربه ای به باسن یا پشت دست کودک بزند و در مواردی که تخلفش بزرگتر و سنگین تر باشد تنبیه شدیدتری را اعمال کند.
تنبیه بدنی به عنوان یک عامل بازدارنده ـ در صورت عدم کارآیی دیگر ابزار تربیتی ـ به حساب می آید و چندان سازنده نیست؛ زیرا کودک ممکن است از ترس کتک، به ظاهر مرتکب خلاف نشود، اما عادت زشت خود را از دست ندهد.
امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
«اِنَّ العاقِلُ یَتَّعِظُ بِالاَدَبِ وَ البَهائِمُ لا یَتَّعِظُ الاّ بِالضّربِ»(2)
خردمند، با ادب پند می آموزد و حیوانات با کتک و زدن تربیت می شوند.
تنبیه کودک در سخن امام صادق علیه السلام:
با توجه به مطالبی که گذشت و با عنایت به اینکه سراسر وجود کودک سرشار از عاطفه است و بسیاری از رفتار و گفتارهای خود را بر اساس برخوردهای عاطفی والدین خویش قرار می دهد؛ امامان علیهم السلام در بیان شیوه های تربیتی بویژه در مورد کودکان، مربیان را به استفاده از این شیوه تشویق کرده اند.
مربیانی که با فرزندان خود با خوشرفتاری و محبت برخورد می کنند، می توانند از «قهرکردن» با کودک به عنوان یک وسیله اصلاحی بهره برداری کنند.
فردی خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شد و از فرزندش شکایت کرد. امام(ع) در پاسخ او فرمود:
«لا تَضْرِبْهُ وَاهْجُرْهُ و لا تُطِلْهُ»(3)
او را نزن، با او قهر کن ولی این قهر را طولانی نکن.
نکات مهم در تنبیه کودک:
1ـ در تنبیه، پدر و مادر با هم اقدام نکنند، اگر یکی طفل را تنبیه کرد، دیگری به عنوان پشتوانه روحی او باقی بماند.
2ـ پیش از تنبیه باید ریشه تخلف را کشف کرد و سپس به رفع آن اقدام نمود.
3ـ تنبیه به عنوان آخرین ابزار تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
4ـ باید عمل کودک را تنبیه کرد، نه شخصیت و تمام وجود او را.
5ـ تنبیه با جرم و خطای کودک متناسب باشد.
6ـ تنبیه چند جانبه نباشد؛ یعنی به این صورت نباشد که طفل هم کتک بخورد، هم سرزنش شود و هم مورد تمسخر قرار گیرد.
ملامت کودک
بیشتر والدین در برخورد با خطاهای کودکان، آنها را تنبیه نمی کنند، اما بیش از آن کودکانشان را مورد سرزنش خود قرار می دهند، که این شیوه موجب گستاخی کودک در برابر والدین خود می شود و زمینه اصلاح او را از بین می برد.
در تربیت، از ملامت به عنوان یک وسیله اصلاحی حساب شده می توان استفاده کرد.
ملامت لازم نیست که به صورت غلیظ و همراه با خشونت باشد بلکه ممکن است به صورت سؤالاتی از کودک باشد که او را وادار به اندیشیدن در رفتار خود می کند. برای مثال می توان به دور از عصبانیت با جملاتی از قبیل: آیا در خطاهای خود فکر آبروی خود و ما را نکردی؟ آیا نمی خواهی در رفتار و گفتار خود تغییری ایجاد کنی؟ و ... او را متوجه خطایش کرد.
افراط در ملامت
مربیانی که برای تربیت کودکان خویش با ابزار سرزنش جلو می روند و او را به خاطر کوچکترین لغزش و بدون در نظر گرفتن نوع جرم و سن کودک، مورد سرزنش قرار می دهند، بزرگترین اشتباه را مرتکب می شوند.
افراط در سرزنش، کودک را لجباز و ناامید بار می آورد، به طوری که او خود را قابل اصلاح نمی داند و به تدریج تعادل روانی خود را از دست می دهد و برای خود آینده ای تاریک تصور می کند، از این رو برای آرام کردن خویش، به خرابکاری، فریبکاری، سیگار، فرار از خانه و مدرسه روی می آورد و گرفتار ناآرامی عصبی می شود. حضرت علی(ع) می فرماید:
«الاِفراطُ فی المَلامَةِ یَشُبُّ میزانَ اللِّجاجِ»(4)
زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد.
آیا تنبیه و تشویق را باید جزو اصول ثابت و همیشگی تربیتی برای همه کودکان تلقی کرد؟
تربیت کردن، عملی هدفدار به معنای پرورش دادن و شکلدهی به رفتار انسانهاست و به شکوفایی استعدادهای نهفته افراد منجر میشود و آنها را به سمت کمال هدایت میکند. کودکان، بیشتر رفتارها را میآموزند و یادگیری نقش مهمی در رفتار کودکان دارد.
یادگیری به معنای تغییر در رفتار است که از تجربههای فرد و دیدهها و شنیدههایش حاصل شده و از دوران نوزادی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
والدین برای اینکه رفتار فرزند خود را شکل دهند یا تغییری در آن ایجاد کنند از روشهای مختلفی بهره میگیرند که از آن جمله میتوان به روشهای تقویت رفتار اشاره کرد. در برخی دیدگاههای روانشناسی اینگونه مطرح شده است که با استفاده از روشهای مختلف تقویت میتوان رفتار را شکل داد.
تقویتها به شکلهای مختلف ارائه میشود و مثبت یا منفی هستند. همچنین تنبیه نیز روشی است که والدین برخی مواقع آن را برای تربیت فرزند خود بهکار میگیرند، اما جزو اصول تربیت کودک تدوین نشده است و میتوان از جانشینهای تنبیه برای تربیت فرزندان استفاده کرد.
در رابطه با تنبیه گفته میشود تنبیه فیزیکی به طور مطلق ممنوع است. شما موافق هستید؟
بگذارید ابتدا ببینیم تنبیه کردن به طور کلی چه آثاری را بر کودک بر جای میگذارد. تنبیه، آثار هیجانی نامطلوبی را بهدنبال دارد و کودکی که تنبیه میشود، میترسد و این ترس را ممکن است به سایر جنبههای زندگیاش انتقال دهد.
این درست است که تنبیه به او آموزش میدهد چه رفتاری را نشان دهد، اما لازم است به او بگوییم چه کار بکند و فقط منع کردن از انجام کار موثر نیست و کودک نیاز دارد پاسخ جایگزین را یاد بگیرد.
روی دیگر این قضیه آن است که متاسفانه تنبیه کردن،صدمه زدن را توجیه میکند و کودکان ما میآموزند در صورت لزوم میتوان برخورد فیزیکی داشت؛ یعنی از پیامدهای تنبیه، رفتارهای پرخاشگرانه است که کودک از خود بروز میدهد. بنابراین تنبیه فیزیکی کودک درست نیست.
بیشتر والدین در برخورد با خطاهای کودکان، آنها را تنبیه نمی کنند، اما بیش از آن کودکانشان را مورد سرزنش خود قرار می دهند، که این شیوه موجب گستاخی کودک در برابر والدین خود می شود و زمینه اصلاح او را از بین می برد.
در تربیت، از ملامت به عنوان یک وسیله اصلاحی حساب شده می توان استفاده کرد.
ملامت لازم نیست که به صورت غلیظ و همراه با خشونت باشد بلکه ممکن است به صورت سؤالاتی از کودک باشد که او را وادار به اندیشیدن در رفتار خود می کند. برای مثال می توان به دور از عصبانیت با جملاتی از قبیل: آیا در خطاهای خود فکر آبروی خود و ما را نکردی؟ آیا نمی خواهی در رفتار و گفتار خود تغییری ایجاد کنی؟ و ... او را متوجه خطایش کرد.
افراط در ملامت
مربیانی که برای تربیت کودکان خویش با ابزار سرزنش جلو می روند و او را به خاطر کوچکترین لغزش و بدون در نظر گرفتن نوع جرم و سن کودک، مورد سرزنش قرار می دهند، بزرگترین اشتباه را مرتکب می شوند.
افراط در سرزنش، کودک را لجباز و ناامید بار می آورد، به طوری که او خود را قابل اصلاح نمی داند و به تدریج تعادل روانی خود را از دست می دهد و برای خود آینده ای تاریک تصور می کند، از این رو برای آرام کردن خویش، به خرابکاری، فریبکاری، سیگار، فرار از خانه و مدرسه روی می آورد و گرفتار ناآرامی عصبی می شود. حضرت علی(ع) می فرماید:
«الاِفراطُ فی المَلامَةِ یَشُبُّ میزانَ اللِّجاجِ»(4)
زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد.
آیا تنبیه و تشویق را باید جزو اصول ثابت و همیشگی تربیتی برای همه کودکان تلقی کرد؟
تربیت کردن، عملی هدفدار به معنای پرورش دادن و شکلدهی به رفتار انسانهاست و به شکوفایی استعدادهای نهفته افراد منجر میشود و آنها را به سمت کمال هدایت میکند. کودکان، بیشتر رفتارها را میآموزند و یادگیری نقش مهمی در رفتار کودکان دارد.
یادگیری به معنای تغییر در رفتار است که از تجربههای فرد و دیدهها و شنیدههایش حاصل شده و از دوران نوزادی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.
والدین برای اینکه رفتار فرزند خود را شکل دهند یا تغییری در آن ایجاد کنند از روشهای مختلفی بهره میگیرند که از آن جمله میتوان به روشهای تقویت رفتار اشاره کرد. در برخی دیدگاههای روانشناسی اینگونه مطرح شده است که با استفاده از روشهای مختلف تقویت میتوان رفتار را شکل داد.
تقویتها به شکلهای مختلف ارائه میشود و مثبت یا منفی هستند. همچنین تنبیه نیز روشی است که والدین برخی مواقع آن را برای تربیت فرزند خود بهکار میگیرند، اما جزو اصول تربیت کودک تدوین نشده است و میتوان از جانشینهای تنبیه برای تربیت فرزندان استفاده کرد.
در رابطه با تنبیه گفته میشود تنبیه فیزیکی به طور مطلق ممنوع است. شما موافق هستید؟
بگذارید ابتدا ببینیم تنبیه کردن به طور کلی چه آثاری را بر کودک بر جای میگذارد. تنبیه، آثار هیجانی نامطلوبی را بهدنبال دارد و کودکی که تنبیه میشود، میترسد و این ترس را ممکن است به سایر جنبههای زندگیاش انتقال دهد.
این درست است که تنبیه به او آموزش میدهد چه رفتاری را نشان دهد، اما لازم است به او بگوییم چه کار بکند و فقط منع کردن از انجام کار موثر نیست و کودک نیاز دارد پاسخ جایگزین را یاد بگیرد.
روی دیگر این قضیه آن است که متاسفانه تنبیه کردن،صدمه زدن را توجیه میکند و کودکان ما میآموزند در صورت لزوم میتوان برخورد فیزیکی داشت؛ یعنی از پیامدهای تنبیه، رفتارهای پرخاشگرانه است که کودک از خود بروز میدهد. بنابراین تنبیه فیزیکی کودک درست نیست.
در گذشته بیشتر والدین و امروز نیز درصد زیادی از آنها برخی تنبیههای بدنی در حد زدن پشت دست کودک را هنگام نافرمانی یا تکرار رفتار ناپسند مجاز و حتی موثر میدانند حتی به نظر میرسد فرزندان در گذشته بیشتر به حرف پدر و مادرشان با بهرهگیری از همین روشها گوش میکردند در حالی که بهرهگیری از روش گفتوگو با کودکان امروز به جای تنبیه چندان هم اثرات مثبت تربیتی را به دنبال نداشته است. این تناقضها را چگونه تفسیر میکنید؟
طی سالهای اخیر، متخصصان تربیت کودک به طور قطع به این نتیجه رسیدهاند تنبیههای فیزیکی آثار نامطلوب بلندمدتی را بر شخصیت کودک و از بین بردن عزت نفس وی میگذارد.
آنچه در روند تربیت کودک بسیار اهمیت دارد، یادگیری مهارت صحبت کردن با فرزند است و چنانچه والدین یا مراقبان کودک نتوانند از این طریق ارتباط موثر و کارآمدی با او برقرار کنند، باعث میشود رفتهرفته از او دور شوند.
البته لازم است وقتی با کودک صحبت میشود شرایط در نظر گرفته شود چراکه گاهی رفتار فرزند بسیار پرخطر است و صدمات جانی در بر دارد که در آنجا میتوان رفتار فیزیکی را که ذکر کردید، انجام داد. مثلا فرزند شما در حال فرو کردن وسیلهای فلزی به داخل پریز برق است و شما در این لحظه نمیتوانید لزوما با آرامش و بدون هشدار مساله را گوشزد کنید.
پس چه راهکارهایی را میشود به شکل استاندارد و تعریف شده برای تنبیه در نظر گرفت؟
بهترین فرآیند جانشین برای تنبیه، سکوت است که با نادیده گرفتن اولیه والدین و توجه نکردن به کودک حاصل میشود. در برخی روشهای رفتاردرمانی بیان شده است که اگر رفتار نامطلوب فرزند خود را در مراحل اولیه نادیده بگیرید و وقتی رفتار مطلوبی از خود نشان میدهد او را تقویت کنید، بهتدریج پاسخهای نامطلوب کودک شما کاهش مییابد و خاموش میشود.
آیا تنبیههای روحی مانند تحریم بچهها از انجام خواستههایشان یا خرید آنچه دوست دارند مثل نگرفتن جشن تولد یا نبردن به پارک و... به نوعی اثرات بدتری نسبت به تنبیه فیزیکی ساده همراه دارد؟
من با این نظر موافق نیستم، چراکه آثار تخریبی صدمه جسمانی به کودک درازمدت است و در الگوسازی رفتاری کودک نیز اثر منفی خواهد گذاشت. یعنی کودکانی که تحت تنبیههای جسمی مکرر قرار میگیرند یا بسیار ضعیفالنفس میشوند یا پرخاشگر. البته نباید فراموش کرد تنبیه زمانی رخ میدهد که چیز مثبتی از موقعیت کودک حذف شود پس چه به صورت جسمانی اتفاق بیفتد و چه غیرجسمانی، آثار و پیامدی را روی کودک بر جا میگذارد که انکارناپذیر است. پس شاید بهترین روش برای تنبیه کودک حذف پاداش از او باشد که از بیتوجهی به او آغاز میشود و با انجام ندادن خواستههای کودک تداوم پیدا میکند.
پس چگونه میشود تنبیهی اتخاذ کرد که آسیب منفی بر روان و عواطف کودک بر جا نگذارد؟
ابتدا باید علت تنبیه برای فرزند به صورت واضح مطرح شود. گاهی مادر از تعدادی از رفتارهای فرزند خود به ستوه آمده و در نهایت با آخرین رفتار نامطلوب فرزندش او را تنبیه میکند. بنابراین حتما لازم است وقتی کودکتان را محروم یا از شیوههای مختلف تنبیه استفاده میکنید، علت را برایش بیان کنید تا متوجه رفتار نامطلوب خود بشود.
اگر شیوههای تنبیهی مورد توصیه روانپزشکان که مبنایش گفت و گو و توجه کردن یا بیتوجهی به کودک است،موثر نباشد چه باید کرد؟
لازم است والدین صبور باشند و برای شکلدهی به رفتار فرزند خود تکبعدی رفتار نکنند. مهارتها و روشهای مختلف را باید آموخت و آنها را به کار برد تا به نتیجه دلخواه دست پیدا کرد، اما متاسفانه والدین عجول هستند و میگویند من همه روشها را به کار بردهام، اما موثر نبوده است. اگر چنین تفکری دارند حتما از مشاور کودک بهره بگیرند و با توجه به نوع مشکلی که با رفتار فرزندشان دارند، مناسبترین و کاربردیترین الگو را بیابند. برخی از فرزندان گفتوگومحور نیستند و بنابراین نمیتوان زیاد با آنها حرف زد و لازم است از روشهای دیگر برای برقراری ارتباط با آنها استفاده کرد.
در مورد تشویق چطور؛ تشویق مناسب چگونه باید باشد آن هم در زمانهای که بچهها بهگونهای پرورش مییابند که اصولا فرمانروای خانه و از والدینشان بسیار متوقع هستند؟
اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد، باید مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید. ابتدا باید رفتار مطلوبی را که میخواهید کودکتان انجام دهد، بهطور دقیق مشخص کنید. یعنی اگر داشتن نظم برای کودک مبهم است،می توانید منظم بودن را با جمع کردن اسباببازیها به کودک آموزش بدهید. تشویقهای شما میتواند کلامی یا غیرکلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن و... که کودکان از آن لذت میبرند، باشد و یکی از بهترین راهها برای فرزندان، تشویق کردن با انجام فعالیتهای اشتراکی است. اگر از تشویق مادی یعنی خرید یک وسیله استفاده میکنید، دقت کنید آن وسیله گران نباشد، ولی مورد علاقه فرزندتان باشد.
طی سالهای اخیر، متخصصان تربیت کودک به طور قطع به این نتیجه رسیدهاند تنبیههای فیزیکی آثار نامطلوب بلندمدتی را بر شخصیت کودک و از بین بردن عزت نفس وی میگذارد.
آنچه در روند تربیت کودک بسیار اهمیت دارد، یادگیری مهارت صحبت کردن با فرزند است و چنانچه والدین یا مراقبان کودک نتوانند از این طریق ارتباط موثر و کارآمدی با او برقرار کنند، باعث میشود رفتهرفته از او دور شوند.
البته لازم است وقتی با کودک صحبت میشود شرایط در نظر گرفته شود چراکه گاهی رفتار فرزند بسیار پرخطر است و صدمات جانی در بر دارد که در آنجا میتوان رفتار فیزیکی را که ذکر کردید، انجام داد. مثلا فرزند شما در حال فرو کردن وسیلهای فلزی به داخل پریز برق است و شما در این لحظه نمیتوانید لزوما با آرامش و بدون هشدار مساله را گوشزد کنید.
پس چه راهکارهایی را میشود به شکل استاندارد و تعریف شده برای تنبیه در نظر گرفت؟
بهترین فرآیند جانشین برای تنبیه، سکوت است که با نادیده گرفتن اولیه والدین و توجه نکردن به کودک حاصل میشود. در برخی روشهای رفتاردرمانی بیان شده است که اگر رفتار نامطلوب فرزند خود را در مراحل اولیه نادیده بگیرید و وقتی رفتار مطلوبی از خود نشان میدهد او را تقویت کنید، بهتدریج پاسخهای نامطلوب کودک شما کاهش مییابد و خاموش میشود.
آیا تنبیههای روحی مانند تحریم بچهها از انجام خواستههایشان یا خرید آنچه دوست دارند مثل نگرفتن جشن تولد یا نبردن به پارک و... به نوعی اثرات بدتری نسبت به تنبیه فیزیکی ساده همراه دارد؟
من با این نظر موافق نیستم، چراکه آثار تخریبی صدمه جسمانی به کودک درازمدت است و در الگوسازی رفتاری کودک نیز اثر منفی خواهد گذاشت. یعنی کودکانی که تحت تنبیههای جسمی مکرر قرار میگیرند یا بسیار ضعیفالنفس میشوند یا پرخاشگر. البته نباید فراموش کرد تنبیه زمانی رخ میدهد که چیز مثبتی از موقعیت کودک حذف شود پس چه به صورت جسمانی اتفاق بیفتد و چه غیرجسمانی، آثار و پیامدی را روی کودک بر جا میگذارد که انکارناپذیر است. پس شاید بهترین روش برای تنبیه کودک حذف پاداش از او باشد که از بیتوجهی به او آغاز میشود و با انجام ندادن خواستههای کودک تداوم پیدا میکند.
پس چگونه میشود تنبیهی اتخاذ کرد که آسیب منفی بر روان و عواطف کودک بر جا نگذارد؟
ابتدا باید علت تنبیه برای فرزند به صورت واضح مطرح شود. گاهی مادر از تعدادی از رفتارهای فرزند خود به ستوه آمده و در نهایت با آخرین رفتار نامطلوب فرزندش او را تنبیه میکند. بنابراین حتما لازم است وقتی کودکتان را محروم یا از شیوههای مختلف تنبیه استفاده میکنید، علت را برایش بیان کنید تا متوجه رفتار نامطلوب خود بشود.
اگر شیوههای تنبیهی مورد توصیه روانپزشکان که مبنایش گفت و گو و توجه کردن یا بیتوجهی به کودک است،موثر نباشد چه باید کرد؟
لازم است والدین صبور باشند و برای شکلدهی به رفتار فرزند خود تکبعدی رفتار نکنند. مهارتها و روشهای مختلف را باید آموخت و آنها را به کار برد تا به نتیجه دلخواه دست پیدا کرد، اما متاسفانه والدین عجول هستند و میگویند من همه روشها را به کار بردهام، اما موثر نبوده است. اگر چنین تفکری دارند حتما از مشاور کودک بهره بگیرند و با توجه به نوع مشکلی که با رفتار فرزندشان دارند، مناسبترین و کاربردیترین الگو را بیابند. برخی از فرزندان گفتوگومحور نیستند و بنابراین نمیتوان زیاد با آنها حرف زد و لازم است از روشهای دیگر برای برقراری ارتباط با آنها استفاده کرد.
در مورد تشویق چطور؛ تشویق مناسب چگونه باید باشد آن هم در زمانهای که بچهها بهگونهای پرورش مییابند که اصولا فرمانروای خانه و از والدینشان بسیار متوقع هستند؟
اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد، باید مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید. ابتدا باید رفتار مطلوبی را که میخواهید کودکتان انجام دهد، بهطور دقیق مشخص کنید. یعنی اگر داشتن نظم برای کودک مبهم است،می توانید منظم بودن را با جمع کردن اسباببازیها به کودک آموزش بدهید. تشویقهای شما میتواند کلامی یا غیرکلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن و... که کودکان از آن لذت میبرند، باشد و یکی از بهترین راهها برای فرزندان، تشویق کردن با انجام فعالیتهای اشتراکی است. اگر از تشویق مادی یعنی خرید یک وسیله استفاده میکنید، دقت کنید آن وسیله گران نباشد، ولی مورد علاقه فرزندتان باشد.
چرا تشویق مادی همیشه در تشویق کودکان به انجام کار یا رفتار مورد نظر والدین شان موثرتر است؟
در واقع روش تربیتی والدین باعث میشود تنبیه مادی یا همان جایزه دادن اثربخشتر باشد در صورتی که والدین میتوانند فرزند خود را با روشهای بهتری نیز تشویق کنند. از سوی دیگر باید این واقعیت را پذیرفت گاهی تشویق کلامی، بهتنهایی اثر مطلوبی ندارد و والدین باید از روشهای دیگری نیز برای تشویق فرزندانشان استفاده کنند. شاید یک توصیه خوب در چنین مواردی وقت گذاشتن با فرزندان برای بازی، ورزش و سایر فعالیت لذتبخش به جای تشویقهای صرفا مادی باشد.
اما مشکل اینجاست که کودک در بسیاری موارد نمیتواند مرز بین تشویق و تنبیه را تشخیص بدهد. در چنین مواردی چه باید کرد؟
باید به کودک به صورت شفاف توضیح داد که برای انجام چه کارهایی مورد تشویق یا تنبیه قرار میگیرد. اگر از روش محرومسازی به عنوان تنبیه استفاده میکنیم نیز باید از قبل به کودک گفته شود چه رفتاری از نظر ما ناشایست تلقی میشود و با ذکر مثال باید نوع آن رفتار نیز مشخص شود. سپس بگوییم اگر آن رفتار از او سر بزند به عنوان مثال نمیتواند تا مدتی از کامپیوتر استفاده کند.
آیا کودکانی که وابسته به تشویق میشوند، دچار مشکلات تربیتی نخواهند شد؟
برخی از کودکان، طی فرآیند رشد خود نسبت به تشویق شدن شرطی شدهاند و چون والدین برای انجام هر کاری، حتی کارها و رفتارهای پیش پاافتاده فرزند خود را تشویق کردهاند بنابراین فرزند شرطی شده یا به عبارت دیگر بشدت عادت کرده است به طور دائم مورد تشویق قرار بگیرد که در این صورت نیاز است مهارتهایی به والدین آموزش داده شود تا بتدریج این رفتار فرزند را بهصورت متعادل تبدیل کنند و از شرطیزدایی استفاده شود.
آیا تشویق باید متناسب با خواسته کودک باشد یا بر اساس تشخیص والدین؟
تشویق فرزندان را میتوان با خود آنها به صورت مثبت و سازنده مطرح کرد. غالبا فرزندان وقتی با آنها مشورت میشود دست روی لوازم گرانقیمت یا مکانهایی که امکان رفتن به آنها برای والدین سخت است، میگذارند و والدین خود را از اینکه با فرزندشان مشورت کردهاند، پشیمان میکنند. در چنین شرایطی بهتر است والدین با توجه به امکانات خود با فرزندشان در مورد نوع تشویقی که خواهند داشت، صحبت کنند. البته گاهی نیز به صورت پراکنده میتوان فرزندان را هیجانزده کرد و تشویقهای غیرقابل پیشبینی به آنها داد. اما والدین نباید به فرزند خود قول یا وعده انجام کار یا خریدی را بدهند که در توانشان نیست یا امکان انجام آن برای آنها میسر نیست. چراکه فرزند دچار دوگانگی شده و نسبت به والدین خود بی اعتماد میشود.
چه اقداماتی را به عنوان تشویق به والدین توصیه میکنید؟
تشویقهای غیرمادی میتواند لبخند زدن، نوازش کردن و در آغوش قرار گرفتن، بوسیدن، چشمک زدن، کف زدن دستهجمعی، تحسین کلامی، بازی کردن، رفتن به پارک، کتابخوانی و آشپزی کردن همراه مادر را شامل شود. اما چند نکته است که والدین نباید فراموش کنند:
هم رفتارهای خوب و هم رفتارهای بد، وقتی پاداش ببینند، تقویت میشود. رفتار مناسب فرزندان را باید همیشه و بلافاصله پس از رفتار مورد نظر پاداش داد و باید از پاداش دادن به رفتار نامناسب کودکان پرهیز کرد.
همچنین برای کاهش یا توقف بعضی رفتارهای نامطلوب باید از روشهای اصلاحی ملایم استفاده کرد.
متأسفانه در فرهنگ ما و در ذهن والدین نخستین چیزی که شکل میگیرد داد زدن بر سر کودک یا تنبیه بدنی است در حالی که این تنبیه به هیچ عنوان مورد تأیید نیست. این رفتار والدین به عنوان بازدارنده کارایی نخواهد داشت. چرا که هر رفتاری از سوی والدین که باعث ترس و نگرانی کودک شود مانند چشمغره یا کتک باعث ناهنجاری رفتاری در آینده میشود.
بهترین تنبیه کودک، تشویق نکردن اوست. به عبارتی باید کودک را از فعالیتها و کاری که مطابق میل و خواسته اوست به طور موقت محروم کرد. مثلاً اگر کودک درس نخواند، خواهر یا برادر خود را اذیت کرد یا بیانضباطی کرد میتوان در مقابل او را از رفتن به سینما یا مهمانی موقتاً منع کرد. متأسفانه والدین در مواجهه با کار بد کودکان میخندند یا به او باج میدهند.
تنبیه به طور کلی مردود نیست، تنبیه در کنار تشویق اگر به موقع استفاده شود، باعث سوق دادن رفتار کودک یا نوجوان به مسیر صحیح، منطقی و جامعهپسند خواهد شد.
برای تنبیه سن خاصی مطرح نیست و حتی برای کودکان ۳-۲ ساله در صورت انجام رفتار بد، باید تنبیه یا رفتار بازدارنده اعمال شود.
برخی والدین اگر چه تنبیه بدنی را برای کودکان خود به کار نمیگیرند اما با «چشمغره» سعی در تربیت فرزندان خود دارند و معتقد هستند «یک نگاه برای بازداشتن کودک کافی است» غافل از اینکه این نگاه از ۱۰۰بار کتک زدن بدتر است. زیرا کودک برای مقابله با پدر و مادر مبادرت به تکرار آن رفتار ناپسند میکند.
همچنین تنبیه بدنی هم عواقب جبران ناپذیری دارد. این امر باعث برانگیختن نفرت و احساس خشم کودک نسبت به والدین میشود.
شاید این طور به نظر برسد که کودک بعد از چند دقیقه کتک را فراموش میکند و به بازی ادامه میدهد اما در واقع این تنبیه در ناخودآگاه او میماند و نوعی عقده حقارت، ناراحتی و خشم نسبت به والدین پیدا میکند چرا که ضعف و قوانین اجتماعی مانع مقابله به مثل میشود. کودک در مقابل پدر یا مادر کوتاه میآید و همین مسئله احساس سرخوردگی را در او ایجاد میکند.
تنبیههای مکرر در بزرگسالی به افسردگی و اضطراب منجر میشود. به طور مثال کودکی که پدر یا مادر عصبی دارد، با انجام هر کار بد دائم دچار اضطراب و نگرانی ناشی از ترس تنبیه بدنی و کتک میشود.
به گفته وی، کودکانی که زیاد تنبیه میشوند در زندگی اجتماعی موفق نخواهند بود. والدین باید این واقعیت را بپذیرند که تنبیه بدنی کودکان مشکلات زیادی برای آحاد جامعه به وجود میآورد.
افرادی که از تنبیه بدنی به عنوان ابزار استفاده میکنند به نوعی بیمار و نیازمند روان درمانی هستند چون نتوانستهاند تحمل کنند و آستانه تحملپذیری پایین دارند. افرادی که تنبیه میشوند نیز در آینده نیاز به درمان پیدا میکنند و اغلب در بزرگسالی به دلیل افسردگی به پزشک مراجعه میکنند.
رفتارهایی از جمله تحقیر، تمسخر یا مقایسه با همسالان هم از دیگر رفتارهای غلط والدین است
در واقع روش تربیتی والدین باعث میشود تنبیه مادی یا همان جایزه دادن اثربخشتر باشد در صورتی که والدین میتوانند فرزند خود را با روشهای بهتری نیز تشویق کنند. از سوی دیگر باید این واقعیت را پذیرفت گاهی تشویق کلامی، بهتنهایی اثر مطلوبی ندارد و والدین باید از روشهای دیگری نیز برای تشویق فرزندانشان استفاده کنند. شاید یک توصیه خوب در چنین مواردی وقت گذاشتن با فرزندان برای بازی، ورزش و سایر فعالیت لذتبخش به جای تشویقهای صرفا مادی باشد.
اما مشکل اینجاست که کودک در بسیاری موارد نمیتواند مرز بین تشویق و تنبیه را تشخیص بدهد. در چنین مواردی چه باید کرد؟
باید به کودک به صورت شفاف توضیح داد که برای انجام چه کارهایی مورد تشویق یا تنبیه قرار میگیرد. اگر از روش محرومسازی به عنوان تنبیه استفاده میکنیم نیز باید از قبل به کودک گفته شود چه رفتاری از نظر ما ناشایست تلقی میشود و با ذکر مثال باید نوع آن رفتار نیز مشخص شود. سپس بگوییم اگر آن رفتار از او سر بزند به عنوان مثال نمیتواند تا مدتی از کامپیوتر استفاده کند.
آیا کودکانی که وابسته به تشویق میشوند، دچار مشکلات تربیتی نخواهند شد؟
برخی از کودکان، طی فرآیند رشد خود نسبت به تشویق شدن شرطی شدهاند و چون والدین برای انجام هر کاری، حتی کارها و رفتارهای پیش پاافتاده فرزند خود را تشویق کردهاند بنابراین فرزند شرطی شده یا به عبارت دیگر بشدت عادت کرده است به طور دائم مورد تشویق قرار بگیرد که در این صورت نیاز است مهارتهایی به والدین آموزش داده شود تا بتدریج این رفتار فرزند را بهصورت متعادل تبدیل کنند و از شرطیزدایی استفاده شود.
آیا تشویق باید متناسب با خواسته کودک باشد یا بر اساس تشخیص والدین؟
تشویق فرزندان را میتوان با خود آنها به صورت مثبت و سازنده مطرح کرد. غالبا فرزندان وقتی با آنها مشورت میشود دست روی لوازم گرانقیمت یا مکانهایی که امکان رفتن به آنها برای والدین سخت است، میگذارند و والدین خود را از اینکه با فرزندشان مشورت کردهاند، پشیمان میکنند. در چنین شرایطی بهتر است والدین با توجه به امکانات خود با فرزندشان در مورد نوع تشویقی که خواهند داشت، صحبت کنند. البته گاهی نیز به صورت پراکنده میتوان فرزندان را هیجانزده کرد و تشویقهای غیرقابل پیشبینی به آنها داد. اما والدین نباید به فرزند خود قول یا وعده انجام کار یا خریدی را بدهند که در توانشان نیست یا امکان انجام آن برای آنها میسر نیست. چراکه فرزند دچار دوگانگی شده و نسبت به والدین خود بی اعتماد میشود.
چه اقداماتی را به عنوان تشویق به والدین توصیه میکنید؟
تشویقهای غیرمادی میتواند لبخند زدن، نوازش کردن و در آغوش قرار گرفتن، بوسیدن، چشمک زدن، کف زدن دستهجمعی، تحسین کلامی، بازی کردن، رفتن به پارک، کتابخوانی و آشپزی کردن همراه مادر را شامل شود. اما چند نکته است که والدین نباید فراموش کنند:
هم رفتارهای خوب و هم رفتارهای بد، وقتی پاداش ببینند، تقویت میشود. رفتار مناسب فرزندان را باید همیشه و بلافاصله پس از رفتار مورد نظر پاداش داد و باید از پاداش دادن به رفتار نامناسب کودکان پرهیز کرد.
همچنین برای کاهش یا توقف بعضی رفتارهای نامطلوب باید از روشهای اصلاحی ملایم استفاده کرد.
متأسفانه در فرهنگ ما و در ذهن والدین نخستین چیزی که شکل میگیرد داد زدن بر سر کودک یا تنبیه بدنی است در حالی که این تنبیه به هیچ عنوان مورد تأیید نیست. این رفتار والدین به عنوان بازدارنده کارایی نخواهد داشت. چرا که هر رفتاری از سوی والدین که باعث ترس و نگرانی کودک شود مانند چشمغره یا کتک باعث ناهنجاری رفتاری در آینده میشود.
بهترین تنبیه کودک، تشویق نکردن اوست. به عبارتی باید کودک را از فعالیتها و کاری که مطابق میل و خواسته اوست به طور موقت محروم کرد. مثلاً اگر کودک درس نخواند، خواهر یا برادر خود را اذیت کرد یا بیانضباطی کرد میتوان در مقابل او را از رفتن به سینما یا مهمانی موقتاً منع کرد. متأسفانه والدین در مواجهه با کار بد کودکان میخندند یا به او باج میدهند.
تنبیه به طور کلی مردود نیست، تنبیه در کنار تشویق اگر به موقع استفاده شود، باعث سوق دادن رفتار کودک یا نوجوان به مسیر صحیح، منطقی و جامعهپسند خواهد شد.
برای تنبیه سن خاصی مطرح نیست و حتی برای کودکان ۳-۲ ساله در صورت انجام رفتار بد، باید تنبیه یا رفتار بازدارنده اعمال شود.
برخی والدین اگر چه تنبیه بدنی را برای کودکان خود به کار نمیگیرند اما با «چشمغره» سعی در تربیت فرزندان خود دارند و معتقد هستند «یک نگاه برای بازداشتن کودک کافی است» غافل از اینکه این نگاه از ۱۰۰بار کتک زدن بدتر است. زیرا کودک برای مقابله با پدر و مادر مبادرت به تکرار آن رفتار ناپسند میکند.
همچنین تنبیه بدنی هم عواقب جبران ناپذیری دارد. این امر باعث برانگیختن نفرت و احساس خشم کودک نسبت به والدین میشود.
شاید این طور به نظر برسد که کودک بعد از چند دقیقه کتک را فراموش میکند و به بازی ادامه میدهد اما در واقع این تنبیه در ناخودآگاه او میماند و نوعی عقده حقارت، ناراحتی و خشم نسبت به والدین پیدا میکند چرا که ضعف و قوانین اجتماعی مانع مقابله به مثل میشود. کودک در مقابل پدر یا مادر کوتاه میآید و همین مسئله احساس سرخوردگی را در او ایجاد میکند.
تنبیههای مکرر در بزرگسالی به افسردگی و اضطراب منجر میشود. به طور مثال کودکی که پدر یا مادر عصبی دارد، با انجام هر کار بد دائم دچار اضطراب و نگرانی ناشی از ترس تنبیه بدنی و کتک میشود.
به گفته وی، کودکانی که زیاد تنبیه میشوند در زندگی اجتماعی موفق نخواهند بود. والدین باید این واقعیت را بپذیرند که تنبیه بدنی کودکان مشکلات زیادی برای آحاد جامعه به وجود میآورد.
افرادی که از تنبیه بدنی به عنوان ابزار استفاده میکنند به نوعی بیمار و نیازمند روان درمانی هستند چون نتوانستهاند تحمل کنند و آستانه تحملپذیری پایین دارند. افرادی که تنبیه میشوند نیز در آینده نیاز به درمان پیدا میکنند و اغلب در بزرگسالی به دلیل افسردگی به پزشک مراجعه میکنند.
رفتارهایی از جمله تحقیر، تمسخر یا مقایسه با همسالان هم از دیگر رفتارهای غلط والدین است
دیدگاه شما
ثبت دیدگاه